ملكوت (سير تحولي)
آثار پندارگرايى- آية الله جوادي آملي(18)
يكى از آثار پندارگرايى آن است كه انسان به جاى اين كه خود را در مشهد خداى سبحان ديده، به كرامت انسانى خود بينديشد، به ديگران تبرك مى‌جويد و در برابر غير خدا تذلل مى‌كند. البته تبرك جستن و توسل به انبيا و ائمه و اولياء عليهم السلام براى ديگران فخر است، اما غير معصوم چه مزيتى بر ما دارد كه ما به او تبرك بجوييم و به كار خود متبرك نشويم؟ ابوالمعالى صدر الدين قونوى از انس كه ساليان متمادى در خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به سر مى‌برد نقل مى‌كند كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، در دعا، دست را براى تضرع و ناله پيش خدا باز مى‌كرد و هنگامى كه دعايش تمام مى‌شد، دست را به صورت خود مى‌كشيد و به اصحاب نيز مى‌فرمود وقتى دعا كرديد دست خود را به صورت خود بكشيد ...؛ ان رسول الله (صلى الله عليه و آله) كان اذا دعى فيرفع يديه، مسح وجهه بيديه و جاء في رواية: لم يضعها حتى يمسح بهما وجهه و جاء في روايات اخرى: انه كان يامر اصحابه بذلك و يحرض عليه(1)؛ زيرا دستى كه به طرف خدا دراز شود، خالى برنمى‌گردد و اگر انسان دست خود را به صورت بكشد به اين معناست كه لطف خدا را با صورت، استقبال كرده است. گاهى انسان، دست انبيا و اوليا و گاهى دست خودش را مى‌بوسد؛ انسان وقتى صدقه‌اى مى‌دهد و كمكى به نيازمند مى‌كند، شايسته است دست خود را ببوسد؛ زيرا دست او به دست خدايى كه دست ندارد رسيده است.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
منشا پندارگرايى- آية الله جوادي آملي(17)
هرگز خدا به كسى بد نمى‌كند و براى كسى بدى نمى‌فرستد، بلكه راه توبه را بر روى همگان باز مى‌كند و بدي‌هاى آنان را به نيكى تبديل مى‌كند. تا انسان در عالم حركت و طبيعت به سر مى‌برد، راهى براى تبديل سيئه به حسنه دارد. اگر شراب نجس و حرام سركه شود، همين نجس و حرام، پاك و حلال خواهد شد و اگر انسانى توبه كند، همين انسان تبهكار آلوده، پاك مى‌شود: "يبدل الله سيئاتهم حسنات."(2) پس كار ابتدايى خدا، افاضه، الهام و انعام است و كسى كه نعمت‌هاى الهى را به نقمت تبديل كند، خداوند راه توبه را بر روى او باز مى‌كند تا دوباره آن نقمت‌ها را به نعمت، تبديل كند. هرگز خدا به كسى بد نمى‌كند. بنابراين، افرادى كه در پندار باطل به سر مى‌برند بايد خودشان را ملامت كنند، نه خداى خود را و هيچ عاملى جز خود آنان سبب فرو رفتگى در پندار باطل نيست.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
راه غفلت زدايى- آية الله جوادي آملي(7)
خداى سبحان همه جهان را با يك فيض اداره مى‌كند؛ هم نظام تكوين را با يك فيض عام تربيتى به كمال راهنمايى مى‌كند و هم نظام تشريع را با يك هدايت نورانى به كمال لايق، رهنمود مي‌دهد. درباره نظام تكوين مى‌فرمايد: "و ما امرنا الا واحدة"(1) ما با يك امر، همه هستى را مى‌پرورانيم. درباره نظام تشريع نيز مى‌فرمايد: "قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفكروا"(2) من با يك موعظه و رهنمود، جهان بشريت را تربيت مى‌كنم و آن اين است كه: براى خدا برخيزيد. آنها كه در تهذيب روح كوشش كرده‌اند مى‌گويند: اولين قدم، يقظه و بيدارى است. انسان خوابيده، نه مى‌ايستد و نه مى‌رود. اگر زلزله‌اى بيايد، خانه بر سر او مى‌ريزد و اگر سيلى بيايد، جسد او روى آب پيدا مى‌شود و طعمه هر حادثه تلخ ديگر خواهد شد. انسان بيدار است كه خطر را حس مى‌كند و از آن مى‌رهد. انسان غافل در خواب است و حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: "الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا"(3) ناظر به همين معناست. همچنين در سخنان نورانى على بن ابيطالب اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: "نعوذ بالله من سبات العقل"(4) ما از خواب و تعطيلى عقل به خدا پناه مى‌بريم. عقل بشر آن جا كه نمى‌فهمد، معطل و آن جا كه مى‌فهمد ولى كارى نمى‌كند خاموش است. عقل، چه عقل نظرى و چه عقل عملى، بايد كوشا و فعال باشد. اگر كسى بيدار شود، اين بيدارى با حركت آميخته است. اول، بيدارى از خواب، آنگاه ايستادگى و آنگاه سير است.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
پندارگرايى- آية الله جوادي آملي (16)
يكى از موانع سير انسان به سوى خدا، پندارگرايى و گمان باطل است؛ چنانكه از مهم‌ترين علل و اسباب طهارت روح و صعود آن به سوى حق، معرفت صحيح است. فرق عارف با پندارگراى غافل در اين است كه عارف، خود را در مشهد و محضر خداى عليم قدير حكيم مى‌يابد، چنانكه هر موجودى را مظهر او مى‌داند و پندارگراى غافل، خود را غايب از او مى‌پندارد، چنانكه هر موجودى را مستقل مى‌پندارد. هر كس بر اساس معرفت يا گمان خود، سود يا زيانى مى‌برد. قرآن كريم در ستايش مؤمن عارف مى‌گويد: او خود را در مشهد خداى عليم قدير حكيم مى‌يابد و اهل مراقبت و محاسبت است، ولى در وصف غافل مى‌گويد: او فاقد همه اين كمال‌هاست و با گمان و پندار زندگى مى‌كند و در پندار خود، مدفون است. قرآن كريم، گاهى درباره پندارگرايان غافل مى‌فرمايد: "الم يعلم بانّ الله يرى"(1)؛ مگر او نمى‌داند كه خدا مى‌بيند؟ اگر كسى بداند كه خدا او را مى‌بيند و در مشهد خدا كار مى‌كند هرگز دستش به تباهى و زبانش به بدگويى آلوده نمى‌شود.(2) گاهى مى‌فرمايد: "ايحسب ان لن يره احد"(3)؛ آيا مى‌پندارد كه كسى او را نمى‌بيند؟ خدا شاهد است و شما در محضر و مشهد خداييد.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
فضول و عقول- آية الله جوادي آملي (4)
يكى از موانع مهم تهذيب نفس و سير و سلوك الى الله آن است كه ما همواره به بيرون از خود مى‌نگريم و از خود غافليم و در حقيقت فضول هستيم نه عقول؛ فرق فضول و عقول اين است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بيرون، ولى انسان فضول، همواره به بيرون از خود مى‌نگرد و اين، مشكل ماست كه شرحش در يكى از خطبه‌هاى مبسوط على عليه السلام كه هنگام قرائت آيه مباركه: يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم(1) ايراد فرمودند، آمده است. آن حضرت مى‌فرمايند: اى انسان چه چيز تو را بر گناه جرات داده و چه چيز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامين عامل تو را بر هلاكت خويشتن علاقه‌مند كرده است؟ مگر اين بيمارى تو بهبود نمى‌يابد و يا اين خوابت بيدارى ندارد؟ چرا همان گونه كه به ديگران رحم مى‌كنى، به خود رحم نمى‌كنى؟ تو كه هر گاه كسى را در آفتاب سوزان بيابى، بر او سايه مى‌افكنى و هر گاه بيمارى را ببينى كه سخت ناتوان گشته، از سر رحم بر او مى‌گريى، پس چه چيز تو را بر اين بيماريت شكيبايى بخشيده و بر اين مصائبت صبور ساخته و چه چيز تو را از گريه بر خويشتن تسلى داده؟ در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از خودت نيست... اين خواب غفلتى كه چشمت را فرا گرفته، با بيدارى برطرف ساز... . كسى كه با داشتن چندين لباس، برهنه باشد و آنگاه برهنه‌اى را در رهگذر ببيند و به حال او اشك بريزد عاقل نيست. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين خطبه پس از تبيين مثل به ممثل پرداخته، مى‌فرمايد: اگر نقصى را در ديگران يا غفلتى را از ديگران مشاهده كنيم، متاثر شده رنج مى‌بريم، اما هرگز به درون خود سر نمى‌زنيم كه آيا ما هم گرفتار اين غفلت و گناه هستيم يا نه: يا ايها الانسان ما جراك على ذنبك و ما غرك بربك و ما انسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول، ام ليس من نومتك يقظة؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غيرك...؟(2) فضول كسى است كه كار زايد مى‌كند؛ ولى اگر عقل حاكم باشد و انسان خود را اصلاح كند، اصلاح ديگران، جزو حسن خلق مى‌شود.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
توصيه هاي آيت الله جوادي آملي به حج گزاران

آنچه مي خوانيد گزيده ايي است از بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي كه در آستانه برگزاري حج ابراهيمي امسال (1430 قمري)، ايراد شده است. ايشان با توجه به شدت گرفتن انبوه حركات تفرقه افكنانه مستكبران، و حملات شبهه افكنانه وهابيان، در فضاي عبادي – سياسي فريضه حج، در باب پاره اي از شبهات نظير توسل، زيارت، برائت از مشركين و... خطاب به زائران،حاجيان، معتمران، مديران، سرپرستان و خطباي حرمين شريفين، نكات روشنگرايانه زير را متذكر شدند:

آيت الله جوادي آملي

 

... ما براي رفع نيازهاي فراوان‌مان، به آفتاب و ماه و ساير ستاره‌ها مراجعه مي‌كنيم، نور مي‌گيريم حرارت مي‌گيريم درمان مي‌گيريم، گياهان‌مان را با آن پرورش مي‌دهيم، نباتات و معادن را با آن پرورش مي‌دهيم، محيط زيست را با آن سالم نگه مي‌داريم و صدها بلكه هزارها بركات فراواني كه بشر از شمس و قمر مي‌گيرد و اين مراجعه به ماه و آفتاب به اين معنا نيست كه ما (معاذ الله) آفتاب‌پرستيم يا ماه‌پرستيم.

ما مي‌گوييم خداي سبحان روزي آفتاب را آفريد، روزي هم بر اساس �إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ� (سوره تكوير، آيه 1) آن را از پا در مي‌آورد، ماه را آفريد، ستاره‌ها را آفريد آب را هم اين‌چنين خلق كرد؛ آب هر اثري كه دارد به اذن خداست گاهي اين اثر را به او مي‌دهد گاهي از آن مي‌گيرد. آتش هر اثري كه دارد از خداست گاهي به آن مي‌دهد گاهي از آن مي‌گيرد. در جريان آتش فرمود: �يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاَماً عَلَي إِبْرَاهِيمَ� (سوره انبياء، آيه 69) اين سوخت و سوز را از شعله آتش گرفت.

درباره آب كه جريان، خاصيت اصلي آن است به آب دريا فرمود با عصاي موسي بايست: �فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً� (سوره طه، آيه 77) اين مضمون در قرآن كريم آمده است كه عصا را به دريا بزن آب‌هاي رفته همچنان مي‌رود و آب‌هاي نيامده همچنان مي‌ماند، يك سد آبي درست مي‌كند و شما در وسط دريا از مَعبَر خشك مي‌گذريد.

چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
پاسخ آيت الله جوادي آملي به يك پرسش قرآني

آيا تلاوت قرآن در صورتي كه انسان معناي آيات را نفهمد اثر و فايده‌اي دارد؟

اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براي ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمي‌شويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيه در شبانه‌روز، محروم نمي‌گرديم.‌

خداي سبحان رسول الله (صلّي‌الله‌عليه‌وآله) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفي كرده، مي‌فرمايد: �إنّ وليّي الله الّذي نزّل الكتاب و هو يتولّي الصّالحين�(سوره اعراف، آيه 196.‌ ) اين آيه كريمه حاوي چند مطلب است: اول آن كه مي‌فرمايد خدا ولي رسول الله است �ان وليّي الله� دوم آن كه همان خدايي ولي رسول الله است كه قرآن را نازل فرموده �الّذي نزل الكتاب� و سوم آن كه خداوند متولّي صالحين است �و هو يتولّي الصالحين�.

با توجه به اين سه نكته مي‌فهميم راه اين كه خدا ولي انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا صالح نگردد تحت ولايت الله نخواهد بود و خدا هم تولي او را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح هم اُنس با قرآن است.

اين جمله كه مي‌فرمايد ولي رسول الله (صلّي‌الله‌عليه‌وآله)، خدايي است كه قرآن را نازل كرده از باب تعليق حكم بر وصف مي‌باشد كه مشعر به عليّت است؛ يعني اگر كسي به قرآن عمل كند صالح مي‌شود و اگر خداوند بخواهد ولي كسي بشود، از راه قرآن، ولايت و تدبير او را اعمال مي‌كند.‌ به همين دليل مي‌فرمايد: �فاقرءوا ما تيسّر من القرآن�(سوره مزّمل، آيه 20)

چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
آيت الله جوادي آملي و نماز شب

پس متوكل به همه امور واجب و مستحب و خدمات فردي و اجتماعي خود كوشا است ولي خدا را در همه امور وكيل خود قرار مي دهد.با توجه به اين كه همه جنود آسمان و زمين سرباز خدا هستند، انسان متوكل خود را هم سرباز و از جنود الهي مي داند.

 

بر اساس روايت اميرالمؤمنين عليه السلام: �واعلموا عبادالله ان جوارحكم جنوده و خلواتكم عيونه؛ اي بندگان خدا بدانيد كه اعضا و جوارح شما سرباز خدا و خلوت هاي شما در مرئي و منظر اوست�، اگر كار خيري انجام داديم بايد شاكر باشيم كه خداي متعال با سربازان داخلي ما را حفظ كرد و اگر بيراهه رفتيم اين خطر ما را تهديد مي كند كه خدا گاهي با جنود داخلي (اعضا و جوارحمان) و گاهي با جنود خارجي (جنود آسمان و زمين) ما را تنبيه مي كند.

 

در مورد محبت و هداياي ما نسبت به اهل بيت عليهم السلام مثل صلوات ها و دعاها و زيارت ها ،ما آن صلاحيت را نداريم كه بين خدا و ايشان واسطه شويم و به توسط ما فيضي به ايشان برسد.

 

اين چه امام زمان شناسي است كه انسان خود را واسطه بين او و خدا بداند؟ بلكه هر چه هست تأدب و تقربي است براي ما.

 البته ممكن است كه مؤمني واسطه فيض براي مؤمنين ديگر شود مثل جناب زكريا بن آدم كه به او فرمودند در قم بمان كه خداوند به واسطه تو برخي از عذاب ها را از مردم دفع مي كند .

 

آيه شريفه � وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا � ؛ اين آيه و اين كه خداوند روز و شب را پشت سر هم قرار داده،‌ از امام صادق عليه السلام تطبيق خوبي نقل شده به اين مضمون كه آنچه كه در روز از دستتان مي رود در شب قضا كنيد و چيزي را كه در شب از دست مي دهيد در روز قضاي آن را به جاي آوريد. مثلا اگر نماز شب را از دست داديد در روز آن را قضا كنيد .

 

طبق آيه شريفه � وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا � (الفرقان آيه63)؛ بندگان خداي رحمان كساني هستند كه در روي زمين به فروتني راه مي روند ،بندگان خداي رحمان فرومايه نيستند ولي فروتنانه زندگي مي كنند و به سر مي برند. انسان فرو مايه سست است ولي انسان فروتن محكم و متقن است اما آرام به سر مي برد.

 

اگر جاهل با ايشان از روي جاهليتش با جهل علمي يا جاهليت عملي حرف بزند، آنها بهشتي گونه پاسخ مي دهند، قالوا قولا سالما سليما، قولي كه از هر گزندي سالم است.

 

� وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا �(فرقان آيه) ؛

و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده، شب را به روز مى‏آورند .

 

بيتوته به معني خوابيدن در شب نيست بلكه به معناي شب را به سر كردن و گذران شب است چه در حال خواب و چه در حال بيداري، اما بندگان خدا شب را يا در سجده‌اند يا در حال قيام.

 

� وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا � (فرقان آيه 65)؛ و كسانى‏اند كه مى‏گويند: �پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمى است .

 

غريم طلب كاري است كه دست بردار نيست و انسان را رها نمي كند. بندگان خداي رحمان مي گويند عذاب جهنم را كه دست بردار نيست و ما را رها نمي كند از ما بردار. ايشان مرتب درخواست رهايي از عذاب مي كنند كه مبادا بلغزند و دچار آن شوند .

چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
پاسخ آيت‌الله‌ جوادي آملي سئوالات قرآني

آيا تلاوت قرآن در صورتى كه انسان معناى آيات را نفهمد اثر و فايده‌اى دارد؟

پاسخ: اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براى ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما ‏است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمى‌شويم بين خود و قرآن ‏فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيهٔ در شبانه‌روز، محروم نمى‌گرديم.‏

خداى سبحان، رسول الله (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفى كرده، مى‌فرمايد: �إنّ ‏وليّى الله الّذى نزّل الكتاب و هو يتولّى الصّالحين�(1) اين آيهٔ كريمه حاوى چند مطلب است:

اول آن ‏كه مى‌فرمايد خدا ولى رسول الله است �ان وليّى الله�

دوم آن كه همان خدايى، ولى رسول الله است كه ‏قرآن را نازل فرموده �الّذى نزل الكتاب� و سوم آن كه خداوند متولّى صالحين است �و هو يتولّى الصالحين�.

‏با توجه به اين سه نكته مى‌فهميم، راه اين كه خدا ولّى انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا ‏صالح نگردد تحت ولايت الله نخواهد بود و خدا هم تولى او را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح، هم اُنس با ‏قرآن است. اين جمله كه مى‌فرمايد ولّى رسول الله (صلّى‌الله‌عليه‌وآله)، خدايى است كه قرآن را نازل كرده از ‏باب تعليق حكم بر وصف مى‌باشد كه مشعر به عليّت است؛ يعنى اگر كسى به قرآن عمل كند صالح ‏مى‌شود و اگر خداوند بخواهد �ولّى� كسى بشود، از راه قرآن، ولايت و تدبير او را اعمال مى‌كند.‏ به همين دليل مى‌فرمايد: �فاقرءوا ما تيسّر من القرآن�(2) آن مقدارى كه براى شما ميسّر است ‏قرآن تلاوت كنيد و با اين كتاب الهى مأنوس باشيد. حتّى اگر معناى بعضى از آيات و سور براى شما روشن ‏نشد، نگوييد خواندن بدون ادراك چه اثرى دارد. چون قرآن، كلام آدمى نيست كه اگر كسى معنايش را نداند ‏خواندنش بى‌ثمر باشد؛ بلكه نورى الهى است كه خواندن آن به تنهايى عبادت است گرچه به معنايش ‏آگاهى نداشته

چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
دنيا در بيان آيه الله جوادي آملي

امير المومنين علي عليه السلام آن بزرگ مرد هميشگي تاريخ كه هرگز مجذوب زيبايي هاي دنيا نشد و دنيا را سه طلاقه نموده بود،درباره دنيا اين گونه حكيمانه مي فرمايند:

 

ان الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها ، و ابتلي فيها اهلها ، ليعلم ايهم احسن عملا ، و لسنا للدنيا خلقنا ، و لا بالسعي فيها امرنا.

 

همانا خداي سبحان دنيا را براي پس از آن آفريده و اهل دنيا را در آن مي آزمايد تا معلوم شود كه چه كسي نيك كردارتر است ، ما براي دنيا آفريده نشده ايم و به كوشش در آن [براي به دست آوردن حطام دنيوي] مامور نگشته ايم.(1)

 

يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد علماي شيعه بي اعتنايي آنان به دنيا و جاه و مقام آن است از اين روست كه آنان هم چون ارباب خويش سيد الشهداء عليه السلام هرگز تسليم حكام ظالم و فاسد نمي شوند حتي اگر به قيمت جانشان تمام شود چرا كه دنيا را به خوبي شناخته اند.

 

علماي وارسته اگر هم پست و مقامي را قبول مي نمايند تنها براي خدمت به دين است و هرگاه آن سمت ها را از آنان بگيرند آنان هرگز دلگير و غمين نمي شوند.

چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
موانع سير و سلوك- آية الله جوادي آملي (1)
صاحب نظران علم اخلاق بر آنند كه بخش‌هاى آغازين علم اخلاق را آشنايى با رذايل اخلاقى و راه‌هاى زدودن آنها تشكيل مى‌دهد؛ انسان، نخست بايد رذايل اخلاقى و نفسانى را شناسايى و آنها را دفعا يا رفعا طرد كند؛ به اين معنا كه اگر ندارد، بكوشد به آنها مبتلا نشود و اگر به آنها آلوده است، تلاش كند آنها را برطرف كند. آشنايى با رذايل اخلاقى براى طبيب روح، درست مانند آشنايى با سموم براى طبيب جسم لازم و سودمند است؛ تا خود به آنها مبتلا نشود و به ديگران نيز هشدار دهد تا به آن دچار نشوند و اگر دچار شدند، راه درمان را به آنان نشان دهد و آنان را درمان كند. از اين رو بسيارى از بزرگان علم اخلاق گفته‌اند: ترك رذايل و اجتناب از آن تخليه، يعنى خالى كردن نفس از رذايل اخلاقى است و بر تحليه، يعنى آراستن نفس به زيورهاى فضايل اخلاقى، مقدم است. اين سخن گرچه تام است؛ ولى بايد توجه كرد كه تخليه از رذايل با تحليه به فضايل كاملا فرق دارد؛ زيرا فضايل در نهاد آدمى ريشه‌دار است، ليكن رذايل، امرى عارضى است؛ در حالى كه انسان از نظر علوم حصولى، نادان به دنيا آمده است: و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئ(1)در علوم حضورى و شهودى مانند معرفت حق و اسماء و تعينات او با سرمايه فطرت توحيدى آفريده شده است: فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التى فطر الناس عليها(2) در زمينه مسائل عملى نيز چنين است. هنگامى كه روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذايل اخلاقى بود ولى تهى از فضايل نبود؛ بلكه با فضايل گرايش به حق آفريده شد كه از آن به فطرت توحيدى ياد مى‌شود: و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها.(3) بنابراين، روح انسان در عين حال كه ملهم به فجور و تقواست گرايش به تقوا هم دارد؛ در نتيجه اگر اين رذايل عارضى زدوده شود، آن فضايل فطرى، شكوفا مى‌گردد و خود را بهتر نشان مى‌دهد و در عين حال انسان مى‌تواند آن را تحصيل و تكميل كند. اكنون به بررسى موانع سير و سلوك و راه‌هاى مانع زدايى و مراحل آن مى‌پردازيم و در آغاز موانع نظرى (غفلت، وسوسه علمى، پندارگرايى و عقل متعارف) و سپس موانع عملى (هوس مدارى و خودبينى، كمينگاه‌هاى شيطان و بازيگرى و دنياگرايى) ذكر مى‌شود.
چهارشنبه یازدهم 10 1392
برچسب ها :
درباره وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 24797
تعداد نوشته ها : 213
تعداد نظرات : 2
پخش زنده
X