آنچه مي خوانيد گزيده ايي است از بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي كه در آستانه برگزاري حج ابراهيمي امسال (1430 قمري)، ايراد شده است. ايشان با توجه به شدت گرفتن انبوه حركات تفرقه افكنانه مستكبران، و حملات شبهه افكنانه وهابيان، در فضاي عبادي – سياسي فريضه حج، در باب پاره اي از شبهات نظير توسل، زيارت، برائت از مشركين و... خطاب به زائران،حاجيان، معتمران، مديران، سرپرستان و خطباي حرمين شريفين، نكات روشنگرايانه زير را متذكر شدند:
... ما براي رفع نيازهاي فراوانمان، به آفتاب و ماه و ساير ستارهها مراجعه ميكنيم، نور ميگيريم حرارت ميگيريم درمان ميگيريم، گياهانمان را با آن پرورش ميدهيم، نباتات و معادن را با آن پرورش ميدهيم، محيط زيست را با آن سالم نگه ميداريم و صدها بلكه هزارها بركات فراواني كه بشر از شمس و قمر ميگيرد و اين مراجعه به ماه و آفتاب به اين معنا نيست كه ما (معاذ الله) آفتابپرستيم يا ماهپرستيم.
ما ميگوييم خداي سبحان روزي آفتاب را آفريد، روزي هم بر اساس �إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ� (سوره تكوير، آيه 1) آن را از پا در ميآورد، ماه را آفريد، ستارهها را آفريد آب را هم اينچنين خلق كرد؛ آب هر اثري كه دارد به اذن خداست گاهي اين اثر را به او ميدهد گاهي از آن ميگيرد. آتش هر اثري كه دارد از خداست گاهي به آن ميدهد گاهي از آن ميگيرد. در جريان آتش فرمود: �يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاَماً عَلَي إِبْرَاهِيمَ� (سوره انبياء، آيه 69) اين سوخت و سوز را از شعله آتش گرفت.
درباره آب كه جريان، خاصيت اصلي آن است به آب دريا فرمود با عصاي موسي بايست: �فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً� (سوره طه، آيه 77) اين مضمون در قرآن كريم آمده است كه عصا را به دريا بزن آبهاي رفته همچنان ميرود و آبهاي نيامده همچنان ميماند، يك سد آبي درست ميكند و شما در وسط دريا از مَعبَر خشك ميگذريد.
اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براي ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نميشويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيه در شبانهروز، محروم نميگرديم.
خداي سبحان رسول الله (صلّياللهعليهوآله) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفي كرده، ميفرمايد: �إنّ وليّي الله الّذي نزّل الكتاب و هو يتولّي الصّالحين�(سوره اعراف، آيه 196. ) اين آيه كريمه حاوي چند مطلب است: اول آن كه ميفرمايد خدا ولي رسول الله است �ان وليّي الله� دوم آن كه همان خدايي ولي رسول الله است كه قرآن را نازل فرموده �الّذي نزل الكتاب� و سوم آن كه خداوند متولّي صالحين است �و هو يتولّي الصالحين�.
با توجه به اين سه نكته ميفهميم راه اين كه خدا ولي انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا صالح نگردد تحت ولايت الله نخواهد بود و خدا هم تولي او را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح هم اُنس با قرآن است.
اين جمله كه ميفرمايد ولي رسول الله (صلّياللهعليهوآله)، خدايي است كه قرآن را نازل كرده از باب تعليق حكم بر وصف ميباشد كه مشعر به عليّت است؛ يعني اگر كسي به قرآن عمل كند صالح ميشود و اگر خداوند بخواهد ولي كسي بشود، از راه قرآن، ولايت و تدبير او را اعمال ميكند. به همين دليل ميفرمايد: �فاقرءوا ما تيسّر من القرآن�(سوره مزّمل، آيه 20)
پس متوكل به همه امور واجب و مستحب و خدمات فردي و اجتماعي خود كوشا است ولي خدا را در همه امور وكيل خود قرار مي دهد.با توجه به اين كه همه جنود آسمان و زمين سرباز خدا هستند، انسان متوكل خود را هم سرباز و از جنود الهي مي داند.
بر اساس روايت اميرالمؤمنين عليه السلام: �واعلموا عبادالله ان جوارحكم جنوده و خلواتكم عيونه؛ اي بندگان خدا بدانيد كه اعضا و جوارح شما سرباز خدا و خلوت هاي شما در مرئي و منظر اوست�، اگر كار خيري انجام داديم بايد شاكر باشيم كه خداي متعال با سربازان داخلي ما را حفظ كرد و اگر بيراهه رفتيم اين خطر ما را تهديد مي كند كه خدا گاهي با جنود داخلي (اعضا و جوارحمان) و گاهي با جنود خارجي (جنود آسمان و زمين) ما را تنبيه مي كند.
در مورد محبت و هداياي ما نسبت به اهل بيت عليهم السلام مثل صلوات ها و دعاها و زيارت ها ،ما آن صلاحيت را نداريم كه بين خدا و ايشان واسطه شويم و به توسط ما فيضي به ايشان برسد.
اين چه امام زمان شناسي است كه انسان خود را واسطه بين او و خدا بداند؟ بلكه هر چه هست تأدب و تقربي است براي ما.
البته ممكن است كه مؤمني واسطه فيض براي مؤمنين ديگر شود مثل جناب زكريا بن آدم كه به او فرمودند در قم بمان كه خداوند به واسطه تو برخي از عذاب ها را از مردم دفع مي كند .
آيه شريفه � وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا � ؛ اين آيه و اين كه خداوند روز و شب را پشت سر هم قرار داده، از امام صادق عليه السلام تطبيق خوبي نقل شده به اين مضمون كه آنچه كه در روز از دستتان مي رود در شب قضا كنيد و چيزي را كه در شب از دست مي دهيد در روز قضاي آن را به جاي آوريد. مثلا اگر نماز شب را از دست داديد در روز آن را قضا كنيد .
طبق آيه شريفه � وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا � (الفرقان آيه63)؛ بندگان خداي رحمان كساني هستند كه در روي زمين به فروتني راه مي روند ،بندگان خداي رحمان فرومايه نيستند ولي فروتنانه زندگي مي كنند و به سر مي برند. انسان فرو مايه سست است ولي انسان فروتن محكم و متقن است اما آرام به سر مي برد.
اگر جاهل با ايشان از روي جاهليتش با جهل علمي يا جاهليت عملي حرف بزند، آنها بهشتي گونه پاسخ مي دهند، قالوا قولا سالما سليما، قولي كه از هر گزندي سالم است.
� وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا �(فرقان آيه) ؛
و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده، شب را به روز مىآورند .
بيتوته به معني خوابيدن در شب نيست بلكه به معناي شب را به سر كردن و گذران شب است چه در حال خواب و چه در حال بيداري، اما بندگان خدا شب را يا در سجدهاند يا در حال قيام.
� وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا � (فرقان آيه 65)؛ و كسانىاند كه مىگويند: �پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمى است .
غريم طلب كاري است كه دست بردار نيست و انسان را رها نمي كند. بندگان خداي رحمان مي گويند عذاب جهنم را كه دست بردار نيست و ما را رها نمي كند از ما بردار. ايشان مرتب درخواست رهايي از عذاب مي كنند كه مبادا بلغزند و دچار آن شوند .
آيا تلاوت قرآن در صورتى كه انسان معناى آيات را نفهمد اثر و فايدهاى دارد؟
پاسخ: اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براى ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمىشويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيهٔ در شبانهروز، محروم نمىگرديم.
خداى سبحان، رسول الله (صلّىاللهعليهوآله) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفى كرده، مىفرمايد: �إنّ وليّى الله الّذى نزّل الكتاب و هو يتولّى الصّالحين�(1) اين آيهٔ كريمه حاوى چند مطلب است:
اول آن كه مىفرمايد خدا ولى رسول الله است �ان وليّى الله�
دوم آن كه همان خدايى، ولى رسول الله است كه قرآن را نازل فرموده �الّذى نزل الكتاب� و سوم آن كه خداوند متولّى صالحين است �و هو يتولّى الصالحين�.
با توجه به اين سه نكته مىفهميم، راه اين كه خدا ولّى انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا صالح نگردد تحت ولايت الله نخواهد بود و خدا هم تولى او را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح، هم اُنس با قرآن است. اين جمله كه مىفرمايد ولّى رسول الله (صلّىاللهعليهوآله)، خدايى است كه قرآن را نازل كرده از باب تعليق حكم بر وصف مىباشد كه مشعر به عليّت است؛ يعنى اگر كسى به قرآن عمل كند صالح مىشود و اگر خداوند بخواهد �ولّى� كسى بشود، از راه قرآن، ولايت و تدبير او را اعمال مىكند. به همين دليل مىفرمايد: �فاقرءوا ما تيسّر من القرآن�(2) آن مقدارى كه براى شما ميسّر است قرآن تلاوت كنيد و با اين كتاب الهى مأنوس باشيد. حتّى اگر معناى بعضى از آيات و سور براى شما روشن نشد، نگوييد خواندن بدون ادراك چه اثرى دارد. چون قرآن، كلام آدمى نيست كه اگر كسى معنايش را نداند خواندنش بىثمر باشد؛ بلكه نورى الهى است كه خواندن آن به تنهايى عبادت است گرچه به معنايش آگاهى نداشته
امير المومنين علي عليه السلام آن بزرگ مرد هميشگي تاريخ كه هرگز مجذوب زيبايي هاي دنيا نشد و دنيا را سه طلاقه نموده بود،درباره دنيا اين گونه حكيمانه مي فرمايند:
ان الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها ، و ابتلي فيها اهلها ، ليعلم ايهم احسن عملا ، و لسنا للدنيا خلقنا ، و لا بالسعي فيها امرنا.
همانا خداي سبحان دنيا را براي پس از آن آفريده و اهل دنيا را در آن مي آزمايد تا معلوم شود كه چه كسي نيك كردارتر است ، ما براي دنيا آفريده نشده ايم و به كوشش در آن [براي به دست آوردن حطام دنيوي] مامور نگشته ايم.(1)
يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد علماي شيعه بي اعتنايي آنان به دنيا و جاه و مقام آن است از اين روست كه آنان هم چون ارباب خويش سيد الشهداء عليه السلام هرگز تسليم حكام ظالم و فاسد نمي شوند حتي اگر به قيمت جانشان تمام شود چرا كه دنيا را به خوبي شناخته اند.
علماي وارسته اگر هم پست و مقامي را قبول مي نمايند تنها براي خدمت به دين است و هرگاه آن سمت ها را از آنان بگيرند آنان هرگز دلگير و غمين نمي شوند.